آیه 13 سوره روم
<<12 | آیه 13 سوره روم | 14>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و هیچ شفیع و مددکاری بر خود از آنان که شریک حق گرفتند نمییابند بلکه به آن شریکان و خدایان باطل کافر میشوند.
و از معبودانشان [که آنها را کورکورانه می پرستیدند] برای آنان شفیعانی نخواهد بود، و آنان معبودانشان را [از روی واقعیت] انکار می کنند،
و براى آنان از شريكانشان شفيعانى نيست، و خود منكر شريكان خود مىشوند.
ايشان را از ميان بتانشان شفيعانى نيست. و ديگر به بتان خود باور ندارند.
و برای آنان شفیعانی از معبودانشان نخواهد بود، و نسبت به معبودهایی که آنها را همتای خدا قرار داده بودند کافر میشوند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«کَانُوا بِشُرَکَآئِهِمْ کَافِرِینَ»: آنان در دنیا به سبب اعتقاد به انبازهائی برای خدای خود کافر شده بودند. آنان در آخرت از انبازهائی که برای خدای خود گمان میبردند بیزاری میجویند و منکر (الوهیّت و شرکت) آنها خواهند شد.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
اللَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «11»
خداوند آفرينش را آغاز مىكند، سپس آن را تجديد مىكند، آنگاه به سوى او باز گردانده مىشويد.
وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ «12»
و روزى كه قيامت بر پا مىشود، تبهكاران نوميد و غمگين مىشوند.
وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَكائِهِمْ شُفَعاءُ وَ كانُوا بِشُرَكائِهِمْ كافِرِينَ «13»
و براى آنان از شريكانى (كه براى خدا قرار دادهاند) شفيعانى نخواهد بود، و آنان (در آن روز) به شريكان خود كافر مىشوند.
نکته ها
كلمهى «يُبْلِسُ» از «ابلاس»، به معناى غم و اندوهى است كه ناشى از شدّت يأس باشد.
واژهى «ابليس» نيز از همين ريشه است.
پیام ها
1- در بحث و استدلال، از امور محسوس، براى مسائل معقول شاهد بياوريم.
«يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ» آفرينش نخستين، دليل قدرت بر آفرينش ديگرى است.
2- بازگشت به سوى خدا و حضور در قيامت، اجبارى است. «إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»
3- به سرمستى امروز تبهكاران ننگريد كه روز غمانگيزى در پيش دارند. يَوْمَ ... يُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ»
جلد 7 - صفحه 185
4- به شفاعتهاى خيالى، دل نبنديم. لَمْ يَكُنْ ... شُفَعاءُ
5- در قيامت، عشقهاى كاذب به كدورت، كفر و تنفّر تبديل مىشود. «كانُوا بِشُرَكائِهِمْ كافِرِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَكائِهِمْ شُفَعاءُ وَ كانُوا بِشُرَكائِهِمْ كافِرِينَ «13»
بعد از آن بيان فرمايد قطع اميد آنان نسبت به آنانكه طمع شفاعت به آنها داشتند:
وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَكائِهِمْ: و نباشد مر كفار و مشركان را از شركاء آنان، يعنى آن خداهائى كه به زعم خود شركاء نام نهادهاند و آنها را پرستيدهاند به اميد شفاعت مانند ملائكه و اصنام، شُفَعاءُ: شفاعت كنندگان، يعنى ايشان در دنيا مىگويند كه الهه ما شفعاى ما خواهند بود، و در آن روز از شفاعت آنان محروم خواهند شد. وَ كانُوا بِشُرَكائِهِمْ كافِرِينَ: و باشند كافران به شركاء خود ناگرويدگان، يعنى چون از مطلوب نااميد شوند، از آنها كه شريك قرار داده بودند در پرستش، بيزارى جويند. نزد بعضى معنى آنكه ايشان به سبب شريكان خود در ستايش خدا، كافر شدند به خداى به حق. يا معبودان به آنها كافر شوند و تبرى نمايند از آنها و گويند ما از عبادت شما بيزاريم، و اين
«1» كفاية الموحدين، افست سنگى ج 3، ص 503 و چ علميه اسلاميه، ج 4 ص 421.
جلد 10 - صفحه 277
محمول است بر معبودان زنده مانند عيسى و مريم و ملائكه.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
اللَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «11» وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ «12» وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَكائِهِمْ شُفَعاءُ وَ كانُوا بِشُرَكائِهِمْ كافِرِينَ «13» وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَتَفَرَّقُونَ «14» فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَهُمْ فِي رَوْضَةٍ يُحْبَرُونَ «15»
وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ لِقاءِ الْآخِرَةِ فَأُولئِكَ فِي الْعَذابِ مُحْضَرُونَ «16» فَسُبْحانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَ حِينَ تُصْبِحُونَ «17» وَ لَهُ الْحَمْدُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِيًّا وَ حِينَ تُظْهِرُونَ «18» يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ كَذلِكَ تُخْرَجُونَ «19»
ترجمه
خدا مىآفريند خلق را پس اعاده ميدهد آنرا پس بسوى او رجوع داده ميشويد و روزى كه بر پا شود قيامت نوميد ميشوند گناهكاران و نباشد براى آنها از شريكهاشان شفيعانى و باشند بشريكهاشان كافران
و روز كه بپا ميشود قيامت مردم در آنروز متفرّق ميشوند پس امّا آنانكه ايمان آوردند و كردند كارهاى نيك پس ايشان در بوستانى مسرور كرده ميشوند
و امّا آنها
جلد 4 صفحه 248
كه كافر شدند و تكذيب كردند آيتهاى ما و ملاقات آخرت را پس آنها در عذاب حاضر كرده شدگانند
پس تنزيه كنيد خدا را هنگاميكه بشب ميرسيد و هنگاميكه صبح ميكنيد
و مر او را است ستايش در آسمانها و زمين و در آخر روز و هنگاميكه به نيمروز در آئيد
بيرون مىآورد زنده را از مرده و بيرون مىآورد مرده را از زنده و زنده ميكند زمين را بعد از مردنش و اينچنين بيرون آورده ميشويد.
تفسير
خداوند متعال در اين آيات شريفه بيان قدرت و عزّت و عظمت خود را فرموده باين تقريب كه خداوند تمام مردم را بدوا خلق ميفرمايد و بعدا ميميراند و اعاده ميدهد اجزاء متفرّقه هر كس را بصورت اوّل و زنده ميكند پس بمحضر الهى رجوع داده ميشوند براى حساب و حكم و پاداش او و يرجعون بصيغه مغايب نيز قرائت شده و بنابر قرائت مشهوره عدول از غيبت بخطاب شده بمناسبت عدول از ضمير مفرد بجمع و روز كه بر پا شود قيامت كه يكى از اسماء آن ساعت است براى آنكه وقت مقدّر الهى است بتپرستان گنه كار با حال يأس و نااميدى و تحيّر در پيشگاه الهى جلّ شأنه واقف خواهند شد و هيچ يك از بتهائيكه اميد بشفاعت آنها داشتند نمىتوانند از پرستش- كنندگان خودشان دستگيرى كنند لذا اينها هم منكر خدائى و شفاعت و ساير آثار وجودى آنها شوند و بيزارى جويند از آنها در ساحت ربوبى و نيز در آنروز كه روز بىنظيرى است و براى اهمّيّتش تكرار شده مردم از يكديگر متفرّق و جدا ميشوند يكدسته كه اهل ايمان باصول دين و مذهبند و بوظائف عملى خود در دنيا قيام نمودند در بوستانى بى نظير در بزرگى و صفا و طراوت و حسن منظر خرّم و خندان و مسرور و خوشحالند بطوريكه آثار فرح در رخسارشان مشهود ميشود و يكدسته كه منكر خدا و روز جزا و مكذّب انبيا و اوصيا بودند با كمال خفّت و خوارى در آتش جهنّم براى عذاب حاضر كرده خواهند شد و هميشه آنجا خواهند بود و غيبتى از آنجا براى آنها نخواهد بود پس اى بندگان خدا تسبيح و تنزيه كنيد او را در وقتى كه شام ميكنيد و صبح مينمائيد و او است مستحقّ حمد و ثنا در آسمانها و زمين و در آخر روز و وقتى كه داخل در ظهر ميشويد كه
جلد 4 صفحه 249
وقت اوّل و دوم وقت ظهور قدرت و وقت سوم و چهارم وقت بروز نعمت است و بعضى تسبيح در اين اوقات را كنايه از نمازهاى پنجگانه دانستهاند كه مشتمل بر تسبيح و تقديس و حمد و ثناى الهى است و حين تمسون را اشاره بنماز مغرب و عشاء گرفتهاند و حين تصبحون را كنايه از نماز صبح و عشيّا را از نماز عصر و حين تظهرون را اماره براى نماز ظهر قرار دادهاند و مناسبت تسبيح را با شب و تحميد را با روز ظهور سستى و كسالت در شب و تغيير حالت و تجديد نعمت در روز دانستهاند و نماز صبح را چون در تاريكى است از شب شمردهاند و بنابراين و عشيّا عطف است بر فى السّموات و الارض يعنى مر او را است حمد در آسمانها و زمين و در وقت عشاء و محتمل است عطف باشد بر حين تصبحون و جمله و له الحمد فى السّموات و الارض معترضه باشد براى بيان حسن تعقّب تسبيح بتحميد و بنابراين اختصاصى براى تسبيح بشب و تحميد بروز نخواهد بود و بنظر حقير محتمل است عشيّا و حين تظهرون اشاره بوقت ناهار و شام باشد و در اينصورت مناسبت آن با حمد و شكر واضح است چنانچه مناسبت تسبيح با اوّل شب كه وقت فراغت از كار و اوّل صبح كه وقت شروع بكار است پوشيده نيست و خداوند بيرون مىآورد انسانرا كه زنده و جاندار است از نطفه كه مرده و بى جان است و بعكس و بيرون مىآورد مؤمن را از نسل كافر و كافر را از نسل مؤمن چنانچه از ائمّه اطهار عليهم السّلام روايت شده و زنده ميكند زمين را به روئيدن نبات بعد از موات شدنش و همانطور كه نبات از زمين ميرويد مردم در قيامت از قبرها بيرون آورده خواهند شد و تخرجون بصيغه معلوم نيز قرائت شده است و در بعضى از روايات ائمّه اطهار احياء ارض به بيرون آمدن مردانى از آن كه زمين را زنده ميكنند باقامه عدل و اجراء حدّ در آن و نافعترند از نزول چهل روز باران براى آن تفسير و تأويل شده است و اللّه تعالى و اوليائه اعلم بمراده.
جلد 4 صفحه 250
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَم يَكُن لَهُم مِن شُرَكائِهِم شُفَعاءُ وَ كانُوا بِشُرَكائِهِم كافِرِينَ «13»
و نميباشد از براي اينکه مشركين از آنچه که شريك قرار دادهاند شفعائي و هستند به شركاء خود كافرها.
وَ لَم يَكُن لَهُم مِن شُرَكائِهِم شُفَعاءُ اشاره به اينکه آيه است که مشركين گفتند:
ما نَعبُدُهُم إِلّا لِيُقَرِّبُونا إِلَي اللّهِ زُلفي (سوره زمر آيه 3) لذا ميفرمايد که آنها هم با شما جهنم ميروند إِنَّكُم وَ ما تَعبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُم لَها وارِدُونَ لَو كانَ هؤُلاءِ آلِهَةً ما وَرَدُوها وَ كُلٌّ فِيها خالِدُونَ لَهُم فِيها زَفِيرٌ وَ هُم فِيها لا يَسمَعُونَ (سوره انبياء آيه 98 و 100).
وَ كانُوا بِشُرَكائِهِم كافِرِينَ اشاره به آيه شريفه است که حضرت ابراهيم به مشركين فرموده وَ قالَ إِنَّمَا اتَّخَذتُم مِن دُونِ اللّهِ أَوثاناً مَوَدَّةَ بَينِكُم فِي الحَياةِ الدُّنيا ثُمَّ يَومَ القِيامَةِ يَكفُرُ بَعضُكُم بِبَعضٍ وَ يَلعَنُ بَعضُكُم بَعضاً وَ مَأواكُمُ النّارُ وَ ما لَكُم مِن ناصِرِينَ (سوره عنكبوت آيه 25) که شرحش گذشت.
جلد 14 - صفحه 367
تنبيه: مسئله شفاعت يكي از ضروريات مذهب شيعه است و بحث در آن بسيار مفصل است از جهاتي:
«1» در معناي شفاعت. «2» در جمع بين آيات داله بر شفاعت و آيات داله بر عدم شفاعت. «3» در اخبار وارده در باب شفاعت از خاصه و عامه. «4» در عدم اختصاص شفاعت به يوم القيامة بلكه در عالم دنيا و عالم برزخ هم ثابت است. «5» در بيان اينكه شفعاء كيانند. «6» در شرائط شفيع. «7» در شفاعت عامه و خاصه. «8» در شرائط مشفع له.
«9» در اقسام شفاعت. «10» در بيان كساني که محروم از شفاعت هستند و كساني که مشمول هستند. «11» در اينكه كساني که شفاعت دارند مقام خصومت هم دارند. «12» در كساني که محتاج به شفاعت هستند كساني که احتياج ندارند. و ما در مجلد سيم كلم الطيب صفحه 237 الي 245 نه صفحه در عنوان دوازدهم بيان كردهايم به آنجا رجوع فرمائيد «اللهم ارزقنا شفاعة محمّد و آله (ص)».
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 13)- لذا در این آیه میافزاید: «آنها شفیعانی از معبودانشان ندارند» (وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَکائِهِمْ شُفَعاءُ).
به همین جهت «نسبت به معبودهایی که آنها را شریک خدا قرار داده بودند کافر میشوند» و از آنها تنفر و بیزاری میجویند (وَ کانُوا بِشُرَکائِهِمْ کافِرِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم